Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، دکتر هناء سعاده، نویسنده و روزنامه نگار الجزایری در وبینار سی و ششمین کنفرانس وحدت اسلامی، با طرح موضوع «آثار شکاف و جدایی در جهان اسلام و تسلیم شدن در برابر نقشه استعماری تفرقه بینداز و حکومت کن» اظهار داشت: انسان‌های آگاه و بصیر به خوبی می‌دانند که شریعت اسلامی، همگان را به انجام کارهای خیر و نیکو دعوت کرده و از وحدت و همبستگی سخن گفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دین اسلام، معانی و مفاهیمی را با خود آورد که درست در نقطه مقابل افکاری که  در زمان جاهلیت حاکم بود، قرار داشت. برخلاف حاکم بودن نظام قبیله‌ای در عصر جاهلیت، دین اسلام آمد و مسلمانان را به وحدت و چنگ زدن دسته‌جمعی به ریسمان خداوند دعوت کرد. 

وی ادامه داد: پیش از ظهور و بروز اسلام، جوامع اسلامی در موجی از هرج و مرج، دشمنی و کینه‌توزی زندگی می‌کردند و جنگ‌های قبیله‌ای و نژادی همه جا را فرا گرفته بود. در چنین شرایطی اسلام آمد و از مسلمانان یک ساختار و پیکر واحد ساخت. اسلام، صفوف مسلمانان را متحد ساخت و آنها را به بنیانی مستحکم مبدل کرد. دین اسلام، مفهوم جدیدی از قومیت را ارائه نمود؛ مفهومی که از قبیله‌گرایی و گرایش به نژاد عبور کرد. این مفهوم، قومیت اسلام یا همان امت اسلامی واحده است.

هناء سعاده گفت: خداوند، مسلمانان را به عنوان امت واحده مخاطب قرار داده است؛ امتی که باید در سایه ربوبیت او زندگی کند و تسلیم مطلق او باشد. اسلام همواره بر لزوم خاموش کردن شعله‌های آتش منازعه تأکید کرده و از مسلمانان خواسته از ورطه چنددستگی و شکاف بیرون آیند. پیامبر اکرم (ص) نیز همواره بر روی این موضوع مهم تأکید داشته‌اند. 

وی افزود: متأسفانه باید بگویم که امروز امت اسلامی در آنچه که خداوند متعال نسبت به آن هشدار داده، گرفتار شده است. خداوند متعال در قرآن کریم به مسلمانان هشدار داده و فرموده است:"و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ آن هم پس از آنکه نشانه‌های روشن پروردگار به آنان رسید و آنها عذاب عظیمی دارند". متأسفانه امت اسلامی بعضا دچار تفرقه شد و خصومت و چنددستگی را به عنوان شعار خود انتخاب کرد. بنابراین، جای هیچ تعجبی وجود ندارد که ما در میان مسلمانان، خصومت مذهبی و حزبی را از یک سو و وابستگی به غرب و شرق را از سوی دیگر، ببینیم. طبیعی است که در این تفرقه و چنددستگی، منافع و مصالح عموم امت اسلامی لحاظ نمی‌شود. از همین رو می‌توان گفت که برخی مظاهر جاهلیت بار دیگر در جوامع اسلامی حاکم شده است.

نویسنده الجزایری اظهار داشت: برخی از مسلمانان در جهان اسلام، از لحاظ فکری از یکدیگر فاصله گرفته و جدا شده و دچار ذلت، فقر و سستی شده اند. همین مسئله موجب شد که ما امروز در جهان اسلام شاهد خونریزی و خدشه واردن شدن به ارزش‌های دینی باشیم؛ چرا چنین اتفاقاتی باید در جوامع اسلامی رخ دهند؟ زیرا مسلمانان، معانی و مفاهیم اصلی ارزش‌های والای اسلامی را رها ساختند و به جای این ارزش‌ها، شعارهای خطرناکی نظیر افراطی گری فکری را در پیش گرفتند. 

وی اضافه کرد: متأسفانه مسلمانان از رویکرد اعتدال فاصله گرفتند و به بسیاری از آیات قرآن کریم و نیز روایات و احادیثی که از لزوم وحدت و انسجام و همبستگی سخن می‌گویند، پشت نمودند. تأسف بیشتر آنجاست که برخی افراد که خود را در زمره علمامعرفی می‌کنند، به تفرقه و جدایی میان مذاهب مختلف اسلامی دامن می‌زنند. این دست از افراد، خود را داعیه‌دار اصلاح معرفی می‌نمایند اما دروغ می‌گویند. آنها قرآن کریم را بر اساس هواهای نفسانی خود تأویل و تفسیر می‌کنند و عقل‌های ساده را تحت سیطره‌شان درمی‌آورند. هدف اصلی این دسته از افراد، ایجاد منازعات طایفه‌ای برای خدمت به پروژه‌های خارجی دشمنان است؛ دشمنانی که به شدت از وحدت و انسجام مسلمانان در جهان اسلام هراس دارند.

هناء سعاده گفت: حاکم شدن تفرقه و جدایی در صفوف امت اسلامی به هتک حرمت افراد از یکدیگر و تخریب اموال و دارایی‌ها و داشته‌های امت اسلامی منجر می شود. در این میان، ستاندن جان انسان‌های مؤمن نیز آسان می گردد.

وی خاطر نشان کرد: تقرقه، شکاف، جدایی و چنددستگی در صفوف امت اسلامی علل و عوامل متعددی دارد که از جمله آنها می‌توان به توطئه‌های خارجی اشاره کرد؛ اما به هر حال، این تفرقه و شکاف به از بین رفتن وحدت مسلمانان و نابود شدن قدرت آنها منجر می‌ شود. متأسفانه مسلمانان ترجیح دادند به جنگ‌های داخلی بپردازند و امروز کسانی که به امت اسلامی نگاه می‌کنند، عقب‌ماندگی، شکاف و جدایی و منازعات خونین را می‌بینند؛ منازعاتی که دشمنان را شاد و سرمست می‌کند و موجب می‌شود آنها قدرت بیشتری در برابر جوامع اسلامی داشته باشند. 

هناء سعاده اظهار داشت:امروز تفرقه یک تهدید واقعی برای جهان اسلام به شمار می‌رود. تمامی کشورها و جوامع اسلامی با این تهدید مواجه هستند. دشمن به اشکال مختلف و با بهره‌برداری از ابزارهای متعدد به دنبال تثبیت تفرقه و چنددستگی در صفوف امت اسلامی است. مهمترین راهکار دشمن برای تثبیت تفرقه، نهادینه ساختن «تکفیر دیگری» در جهان اسلام است. این در حالی است که در قرآن کریم و نیز در بسیاری از احادیث و روایات، مسلمانان از تکفیر دیگران برحذر داشته شده‌اند. 

وی افزود: رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید کرده‌اند هر نوع سخن و اقدامی که به اختلافات میان مسلمانان منجر شود، خدمت به اردوگاه کفر و شرک بوده، خیانت به اسلام محسوب می‌شود و شرعا حرام است. 

هناء سعاده تأکید کرد: تکفیر کردن و فتنه‌افکندن از یک سو و تشویق به نژادپرستی و ترویج روحیه انتقام‌جویی در میان اقشار مختلف امت اسلامی از سوی دیگر، از مهمترین ابزارهایی هستند که استعمارگران برای وارد ساختن آنها در صفوف امت اسلامی تلاش می‌کنند. آنها به صورت شبانه روزی برای نابود‌سازی امت اسلامی فعالیت می‌کنند و هدفشان این است که رژیم صهیونیستی در منطقه، سردمداری کند و قدرت و شوکت مسلمانان را از بین ببرد.

وی در ادامه به آثار منفی منازعه در صفوف مسلمانان اشاره کرد و گفت: اولین اثر، هلاک شدن مسلمانان و از بین رفتن قدرت و شوکت آنها است. دومین اثر تفرقه و جدایی در صفوف امت اسلامی، از بین رفتن اعتماد به علما و حکام است. درگیری‌های لفظی میان علما و اندیشمندان موجب می‌شود تا افکار عمومی دیگر اعتمادی به آنها نداشته باشند. این موضوع سبب می‌شود تا برخی ضمن سوء استفاده از شرایط، از بحران ایجاد شده به نفع خود بهره‌برداری کنند.

 هناء سعاده افزود: سومین اثر، فراهم شدن فرصت برای دشمنان جهت مهار کردن شخصیت‌های برجسته اسلامی است. امروز بر هیچکس پوشیده نیست که دولت‌های استعماری برای ایجاد شکاف در میان مسلمانان تلاش می‌کنند. آنها به اغوا و وسوسه کردن شخصیت‌های اسلامی مبادرت می‌ورزند. هدف استعمارگرایان این است که منابع امت اسلامی را به یغما ببرند و مسلمانان را وادار به تبعیت از طرح‌ها و نقشه‌های ویرانگر خود کنند. 

وی ادامه داد:در تاریخ نمونه‌ها و مثال‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه اختلافات در صفوف امت اسلامی، دشمنان را بر این امت مسلط ساخته است.دشمنان در طول تاریخ با کمک گرفتن از مسلمانان ضعیف [از لحاظ ایمانی] توانسته‌اند، در صفوف امت اسلامی نفوذ کنند. چهارمین اثر، از بین رفتن برکت است.رسول اکرم (ص) تأکید کردند که تشتت و چنددستگی، برکت را از بین می‌برد. پنجم، از بین رفتن ظرفیت‌ها و خالی شدن پشت امت اسلامی است. اینگونه مسلمانان گردن یکدیگر را در برابر دشمن کمین‌کرده قرار می‌دهند.

نویسنده الجزایری اضافه کرد: ششم، خصومت‌ورزی و عدم پذیرش طرف مقابل است. تفرقه و جدایی به عدم پذیرش طرف مقابل منجر می‌شود. هفتمین اثر، منزوی شدن امت اسلامی است. تفرقه و چنددستگی موجب می‌شود تا توانمندی‌های امت اسلامی برای تحقق پیشرفت در حوزه‌های گوناگون به حاشیه رانده شود و هرکس به صورت جداگانه تنها برای موفقیت خود تلاش کند. اینگونه ظرفیت‌ها و امکانات امت اسلامی نیز از بین می‌رود و طبیعی است که این یک دستاورد برای دشمنان است. 

وی ادامه داد:هشتم، دور شدن امت اسلامی از مسائل ریشه‌ای و سرنوشت‌ساز است. شکاف و چنددستگی، امت اسلامی را از مسائل و قضایای اصیل و نیز چالش‌های واقعی که با آن مواجه است، دور می‌سازد. این شکاف و تفرقه، همچنین موجب دور شدن مسلمانان از دشمن واقعی خود می‌شود؛ دشمنی که برای ضربه زدن به امت کمین کرده است.

هناء سعاده افزود:نهمین اثر، از بین رفتن احساس وحدت پیکرِ امت اسلامی و وحدت سرنوشت امت اسلامی است. در این شرایط، خودخواهی در جوامع اسلامی حاکم می‌شود و هرکسی به دور از مصلحت عمومی جهان اسلام، برای تحقق خواسته‌های خود عمل می‌کند. دهمین اثر، از بین رفتن اعتماد میان فرزندان امت واحده است. در این شرایط، هر گروهی در برابر گروهی دیگر از برادران دینی خود می‌ایستد. این درحالی است که همه ما می‌دانیم که اولین اقدام پیامبر اکرم (ص) در مدینه منوره نزدیک ساختن قلب‌ها و دل‌های مؤمنین به یکدیگر بود.

 نویسنده الجزایری اضافه کرد: یازدهمین اثر، عقب‌ماندگی فکری و تمدنی است ،به گونه‌ای که مسلمانان به جای مواجهه با چالش‌های عصر و اندیشیدن به نحوه ساختن آینده خود، به امور بیهوده مشغول می‌شوند. این عقب‌ماندگی فکری موجب ایجاد فرسودگی فکری در صفوف امت اسلامی می‌شود. در این شرایط، مسلمانان بدون اینکه عمق معانی و مفاهیم را متوجه شوند، از یک سری مفاهیم مشخص و معین پیروی می‌کنند و بدون هیچگونه بحث و جست و جویی، خود را در جایگاه حق و حقانیت می‌بینند. این درحالی است که خداوند متعال، انسان را مسئول بحث و جست و جو و تفکر قرار داده است.

 وی افزود:دوازدهمین اثر، عقب‌ماندگی اقتصادی است. اختلاف و تفرقه میان فرزندان امت اسلامی در عقب‌ماندگی اقتصادی امت نیز نقش داشته است. در سایه همین اختلافات بوده که دشمن توانسته نفوذ سیاسی خود در صفوف امت را گسترش داده و از لحاظ اقتصادی بر آن سیطره یابد.

هناء سعاده گفت:سیزدهمین اثر، تبدیل کشورهای اسلامی به کشورهای کوچک است. تا زمانی که اسلام پابرجاست، دشمن آرام نخواهد گرفت. از همین‌رو، استعمارگران برای تکه تکه کردن امت اسلامی تلاش می‌کنند. اگر به تاریخ مراجعه کنیم، خواهیم دید که دشمنان همواره اولین کاری که کرده‌اند، اقدام به تجزیه امت اسلامی و تبدیل آن به دولت‌های کوچک بوده است. هدف اصلی دشمن از این اقدام، بسط هیمنه بر منافع و مصالح اقتصادی، سیاسی و فرهنگی امت اسلامی بوده و هست. 

وی تصریح کرد: از جمله آثار روانی تفرقه و چنددستگی در صفوف امت اسلامی، می‌توان به غرور و خودخواهی، تعمیق هوای نفس و سوء ظن به دیگران، تعصب‌گرایی در دفاع از عقیده، کینه‌توزی، رویگردانی از امور مهم و تأثیرگذار، پیروی کورکورانه از دیگران، عدم پرداختن به واجبات دینی، انزوای فردی و جمعی و ... اشاره کرد. 

نویسنده الجزایری گفت: سران کشورهای غربی به این نتیجه رسیده‌اند که باید همان خدعه همیشگی خود را در جهان اسلام پیاده‌کنند و آن، خدعه «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. غرب از قرن نوزدهم به صورت جدی روی این نقشه کار کرده و استراتژی‌های زیادی را برای اجرای آن در پیش گرفته است . 

وی خاطرنشان کرد: امروز دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که امت اسلامی دچار تشتت و تفرقه شده است. یکی از علل و عوامل این مسئله به توطئه‌چینی‌های دشمنان باز می‌گردد. بنابراین لازم است که مسلمانان جایگاه واقعی خود را بازیابند؛ جایگاهی که در گذشته از آن برخوردار بودند.

نویسنده الجزایری گفت:بسیاری از شخصیت‌های اسلامی و شمار زیادی از علما و اندیشمندان در راستای تحکیم روابط میان ملت‌ها و دولت‌‎ها در جهان اسلام گام برداشته‌اند و با سخن و عمل‌شان نقش مهمی را در دور ساختن فتنه‌ها و خطرات از مسلمانان ایفا کرده‌اند. تلاش‌های امام علی (علیه السلام) و نیز امام صادق (علیه السلام) در همین چارچوب قابل تبیین است. امام صادق (ع) همواره مردم را به لزوم نزدیکی به یکدیگر دعوت می‌کردند. اکنون نیز علما و اندیشمندان عصر حاضر برای نجات امت اسلامی تلاش می‌کنند و ندای وحدت و کنار گذاشتن تفرقه را سر می‌دهند. 

وی با اشاره به آثار مثبت و دستاورهای کنفرانس وحدت اسلامی که جمهوری اسلامی ایران هر ساله برگزار می کند، گفت: امام خمینی (ره) بارها و در مناسبت‌های مختلف بر لزوم تحقق وحدت میان مذاهب اسلامی تأکید کرده اند. پس از ایشان نیز آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی همین مسیر را در پیش گرفتند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران همواره در راستای نزدیک ساختن مذاهب مختلف اسلامی به یکدیگر تلاش کرده است. برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی در سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص) نیز با همین هدف صورت می‌پذیرد.

  انتهای پیام/
 

منبع: تقریب

کلیدواژه: الجزایر کنفرانس1401 صفوف امت اسلامی نویسنده الجزایری تفرقه و چنددستگی امت اسلامی تفرقه و جدایی جهان اسلام جوامع اسلامی تلاش می کنند امت اسلامی بین رفتن عقب ماندگی دین اسلام قرآن کریم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۸۸۰۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مطهری امام

دوازدهم اردیبهشت 1358 ش درحالی که تنها دو_ سه ماهی از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی می گذشت ، یکی از تلخ ترین و خسارت بار ترین حوادث نا گوار برای رهبر انقلاب وآینده نظام جمهوری اسلامی به دست اشقیای از جنس خوارج رقم خورد و «متفکر و فیلسوف و فقیه عالی‌مقام » حضرت آیت الله مرتضی مطهری (أعلی الله مقامه ) با تیر جهالت و عداوت به شهادت رسید .

مقامی که برای آن عالم ربانی غایت آمال بوده ولی برای رهبر واستاد بزرگ او مصیبتی بسیار سنگین و برای ایران و نظام نوپای آن خسارتی غیر قابل جبران بوده است.

درباره شخصیت ذو ابعاد و جان پاک و افکار و اندیشه متقن و روشنگر استاد شهید بسیار گفته شده و نوشته شده و البته همچنان جامعه و جوانان و همگان نیازمند اندیشه زلال اسلامی او می باشند . اما در این مجال و مقال به نسبت و ارتباط و ارادت و علاقه و اعتماد آن اسلام شناس بزرگ و امام خمینی پرداخته می شود.

استاد شهید سیزدهم بهمن 1298ش متولد شده و در دامن مادر و پدری مؤمن و پاک سرشت و اهل عبادت و خدمت بالید. او در سنین کودکی به مکتب خانه رفت و مراحل اولیه آموزش را آغاز کرد و در حدود سیزده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت کرد و حدود دو سال در آن محیط تحصیلات مقدماتی علوم اسلامی را فرا گرفت .

وضعیت حوزه های علمیه در آن دوران گرفتار دیکتاتوری مذهب ستیز رضا خانی بود و سرو سامان مناسبه نداشت و به همین خاطر مرتضای جوان و تشنه ی معارف و حقایق به فریمان برگشتو حدود دو سال با بهره گیری از کتابخانه پدر به تأمل و تفکر واندوختن اطلاعات مذهبی و به ویژه مطالعه تاریخ اسلام اشتغال داشت.

«اغلب کتاب دستش بود و فقط مطالعه می کرد. بعد ها در قم می گفت من هرچه مایه مطالعات تاریخی دارم، مربوط به همان دو سالی است که از مشهد به فریمان برگشتم» (پاره ای از خورشید،صفحه76)

در همان دوران سخت و سیاه که ترکیب دیکتاتوری رضا خان و تحولات سلطه جویانه و زیاده خواهانه جهانی ، جنگ جهانی دوم را رقم زد و ایران به اشتغال متجاوزین در آمد و ملت ایران نمی دانست از فرار شاه ظالم خوشحال باشد و یا از اشغال کشور و قحطی عمومی ناراحت باشد؛ مرتضای جوان در جستجوی دست یابی  یا بی گوهری بود که فطرت او بدان سو هدایتش می کرد. یکای از برادران استاد می گوید:« ایشان شش- هفت ماه بعد از فوت مرحوم آیت الله حائری به قم رفت .» (همان، صفحه 76 )

رحلت آیت الله حائری دهم بهمن 1315 بوده و با این حساب آیت الله مطهری در پاییز 1316 به همرا دایی خود مرحوم شیخ علی روانه قم شد و از اینجا بود که عنصر کلیدی اساتید و مربیان بزرگ در شکل دهی به شخصیت این جوان جویای حقیقت و طالب کمال و سعادت به ایفای نقش پرداخت .

سه عنصر والدین - ژنتیک، معلمان و مربیان و محیط که سازنده شخصیت آدمی هستند، برای استاد مطهری به بهترین نحو مهیا گردید و او از پدر و مادری مؤمن و وارسته برخوردار بود که همانها محیطی ایمانی و معنوی برای زندگی این کودک و نوجوان فراهم کردند و به رغم نامناسب  بودن محیط عمومی کشور، محیط خانه وخانواده برای مرتضای جویای حقیقت مطلوب و سازنده بود تا اینکه «هجرت» سازنده او به قم رقم خورد و او از پاییز 1316 تا پاییز 1331 به مدت پانزده سال مراحل تحصیل و تهذیب را سپری کرد و از برترین و بهترین الهی مردان در طبقه اساتید کسب فیض کرد. وی گرچه از بزرگانی چون آیت الله حجت و آیت الله محقق داماد هم استفاده علمی کرده است ؛ ولی اثر گذاران اصلی بر شخصیت علمی و معنوی استاد شهید مطهری  حضرات آیات: بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی و میرزا علی آقا شیرازی بوده اند.

آوازه فقاهت آیت الله بروجردی چنان انتشار یافته بود که بعضی از جویندگان فقاهت از حوزه علمیه قم به بروجرد و محضر آن فقیه محقق می رفتند که یکی از آنها استاد مطهری بود که تابستان 1322 از قم به بروجرد رفت و تحصیلات حوزه علمیه قم را به تحصیل در بروجرد بدل کرد، چنانچه پس از هجرت آیت الله بروجردی به قم از سال 1323تا سال 1331 که در قم اقامت داشته در درس های فقه و اصول آن استاد شاگرد پرور شرکت می کرد و از برجستگان محضر آن فقیه بزرگ بوده است .

استاد مطهری گرچه به صورت رسمی از سال 1329تا1331  و تنها فلسفه مشاء - بخشی از الهیات شفاء بوعلی – را در کلاس درس علامه طباطبائی شاگردی کرد و در جلسات مخصوص «اصول فلسفه و روش رئالیسم» حضور می یافت ، ولی از همان زمان تا پایان عمر خود ارتباط علمی با ایشان و بهره گیری از محضرشان داشت شرح و تبیین  کتاب اثر گذار اصول فلسفه و روش رئالیسم و نیز بهره گیری از تفسیر عظیم المیزان در بیانات و تألیفات ایشان مشهود است.

آشنائی و ارتباط و ارادت طرفینی  او با آیت الله میرزا علی آقا شیرازی هم اتفاق غریبی است . او خود می نویسد :

« تابستان سال 1320 پس از پنج سال که در قم اقامت داشتم، برای فرار از گرمای قم به اصفهان رفتم . تصادف کوچکی مرا با فردی آشنا با «نهج البلاغه» آشنا کرد . او دست مرا گرفت و اندکی وارد «نهج البلاغه» کرد... از آن پس چهرۀ « نهج البلاغه»  در نظرم عوض شد ، مورد علاقه ام قرار گرفت و محبوبم شد.  گویی کتاب دیگری است غیر آن کتابی که از دوران کودکی آن را می شناختم ... به خود جرئت می دهم و می گویم او به حقیقت « عالم ربانی» بود... او هم فقیه بود و هم حکیم و هم ادیب و هم طبیب .

فقه و فلسفه و ادبیات عربی و فارسی و طب قدیم را کاملاً می شناخت و در برخی متخصص درجه اول به شمار می رفت... او با « نهج البلاغه» می زیست،با «نهج البلاغه» تنفس می کرد، روحش با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب می زد و قلبش با این می تپید ... راستی مرد حق و حقیقت بود.» (سیری در نهج البلاغه، صفحه12-7).

اما استاد شهید آیت الله مطهری که باید کل دوران تحصیلات بسیار مؤفق و با برکت او را در حوزه علمیه مشهد و قم بیست سال دانست، طولانی ترین مدت شاگردی و نیز تنوّع دروسی که استفاده کرده بود، شاگردی در محضر امام خمینی بوده است. او که از همان مشهد شیفته حکمت الهی و حکمای ربانی شده بود، آغاز آشنایی و ارتباط خود با حضرت امام را چنین روایت کرده است :

«پس از مهاجرت به قم، گمشدۀ خود را در شخصیتی دیگر یافتم . فکر کردم که روح تشنه ام از سرچشمۀ زلال این شخصیت سیراب خواهد .

اگر چه در آغاز مهاجرت به قم، هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود به معقولات را نداشتم اما درس اخلاقی که به وسیلۀ شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد.

بدون هیچ اغراق و مبالغه ای، این درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبۀ هفتۀ بعد، خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم.

بخش مهمی از شخصیت من در آن درس و سپس در درس های دیگری که در طی دوازده سال از اسناد الهی فرا گرفتم، انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم . راستی که او «روح قدس الهی » بود.» (علل گرایش به ما دیگری،صفحه9-8).

متفکر شهید در طول این دوازده سالی که گفته، درس های اخلاق که توصیفش نمود و حکمت متعالیه و اصول فقه و فقه را از محضر این اسناد الهی تحصیل کرد و علاوه بر تسلط و تخصّص فوق العاده در این رشته های اصلی علوم اسلامی، جان و روح خود را صیقل داده و همانند این اساتید بزرگ و سازنده خود، بی مبالغه از علمای ربانی گردید و با همین سرمایه علم و دانش والا و روح و جان  تهذیب شد،مؤفق به آن همه خدمت فکری و تربیتی طی دهها سال وآثار ماندگار او همچنان منشأ روشنگری و هدایت می باشند.

درس اخلاق معروف حضرت امام از سال 1315تا سال1323 به مدت هشت سال در حوزه علمیه قم مجمع مشتاقان کمال بوده و البته معلوم نیست شهید مطهری از چه سالی در آن درس حضور می یافته ولی شاید قید دوازده سال دلالت کند که از حدود سال 1318 یا 1319 این توفیق را داشته که یکی از شاگردان آن درس باشد واما درس دیگری که او از محضر امام خمینی فرا گرفته بود، حکمت متعالیه بوده است . اهل این رشته می دانند که طالبان فلسفه اسلامی در حکمت متعالیه دو کتاب محوری را تحصیل می کنند؛ شرح منظومه ملا هادی سبزواری و اسفار صدر المتألهین.

استاد مطهری آخرین دوره تدریس شرح منظومه امام خمینی را درک کرد و در واقع خلاصه و عصاره حکمت متعالیه را بر محور این کتاب از ایشان که بیش از دو دهه  استاد برجسته و شناخته شده حکمت صدرائی و عرفان نظری و عملی بوده، استفاده کرده است .

حضرت امام به موازات درس شرح منظومه و دروس دیگری که داشت، اسفار را نیز برای شاگردان سطح بالاتر تدریس می کرد و آیت الله مطهری و تعدادی از شاگردان درس شرح منظومه پس از اتمام آن کتاب از استاد اجازه گرفته و در درس اسفار شرکت کردند و کتاب نفس اسفار را از محضر او بهره بردند و به گفته هم مباحثه یازده ساله او مرحوم آیت الله منتظری دیگر بخش های اسفار را با توجه به آشنائی و تسلط بر حکمت متعالیه، مباحثه کردند و بدین صورت استاد حکمت صدرائی آنها تنها امام خمینی بوده است.

آنان همچنین در دهه بیست علاوه بر شرکت در درس فقه و اصول آیت الله بروجردی، از استاد فلسفه و اخلاق خود – امام خمینی – در خواست کردند درس اصولی برای آنها داشته باشد و به مدت هفت سال مباحث أمارات و و اصول علمیه دانش اصول را به صورت بسیار تحقیقی فرا گرفتند، درسی که هم استاد و هم شاگردان اصلی، آن را بسیار جدّی گرفته بودند و محصول آن درس هفت ساله به قلم امام دو جلد انوار الهدایه، یک جلد استصحاب و یک جلد تعادل و ترجیح و اجتهاد و تقلید و نیزرساله لا ضرر شده است.

در درس فقه نیز مدت چند ماه مقداری از «کتاب الزکاه» را فرا گرفتند .

دوران دیگر از ارتباط و همراهی این استاد و شاگرد در آغاز نهضت امام خمینی بوده که منجر به دستگیری و زندانی شدن این دست پرورده حضرت امام شده بود،اما مهم تر اینکه این ثمره فاخر اساتید برجسته حوزه علمیه قم در دهه های سی،چهل و پنجاه در تهران و محیط دانشگاه و حلقه های فکری اهل فکر اسلامی، با قلم توانا و بیان رسای خود سخنگوی اسلام قرآن و نهج البلاغه کرده بود و در این عرصه علاوه بر محدودیت ها و مزاحمت های حکومت ضد اسلامی و دیکتاتوری، با «تحجر» و «التفاط» مواجه بود که به مثابه دو لبه یک قیچی آن اسلام شناس بزرگ را مورد آزار و اذیت و مزاحمت قرار می دادند .

عده ای با افکار متحجرانه و قیافه مقدس مآ بانه تحمل دیدن کتاب «مسئله حجاب» و «نظام حقوق زن در اسلام » را نداشتند و حتی به شکوه پیش امام در نجف گفتند آقای مطهری با نوشتن کتاب «مسئله حجاب»موجب بی حجابی زنان شده است و از طرف دیگر اهل التقاط پندارها  و یافته های خود را به نام اسلام عرضه می کردند که مقدمه کتاب « علل گرایش به ما دیگری» استاد شهید شکوه از این طیف است.

آیت الله مطهری در اوج غربت پدید آمده از این طیف ها و هجمه های آنان ، در سال 1356 نامه ای تاریخی به استاد و مربی خود می نویسد و در این نامه حتی لب  به شکوه می گشاید :

« استاد و مقتدای بزرگوارم ! حوادث ناگوار پی در پی برای اسلام از یک طرف و روشن بینی ها و اقدامات مثبت و منفی به موقع و صحیح آن استاد بزرگواراز طرف دیگر، موجب شده که روز به روز جدّی تر و با خلوص و صمیمیت بیشتر آرزو کنم از خداوند متعال مسألت نمایم که وجود مبارک آن رهبر عظیم الشأن را برای همه مسلمانان مستدام بدارد... خدا را گواه می گیرم که کمتر اتفاق می افتد که در حال یا مقام و موقف دعایی این وظیفه را فراموش کنم و امیدوارم که مشمول دعوات خیریه شما بوده باشیم .»(سیری در زندگانی استاد مطهری، ص219).

استاد شهید در این نامه از جریان های : مارکسیستی ، مجاهدین، مخالفین روحانیت جریان شریعتی نام برده و به معرفی آنها پرداخته و به رهبر خود می گوید:

« گروه های چهار گانه فوق با من به حساب اینکه تا اندازه ای اهل فکر ونظر وبیان و قلم هستم به شدت مبارزه می کنند؛ شایعه برایم می سازند، جعل و افترا می بندند به طوری که خود را مصداق آن شعر فارسی می بینم که محقق اعظم خواجه نصیرالدین طوسی در آخر شرح اشارات به عنوان زبان حال خود آورده است :

به گردا گرد خود چندان که بینم               بلا انگشتری ومن نگینم

 

ولی به لطف و عنایت پروردگار و توجهات اولیاء دین هراسی به خود راه نخواهم داد.این مقدار بثّ شکوی را جز به مثل حضر تعالی که استاد عالیقدرم و به جای پدرم هستید نمی کنم. من الان مرکز ثقل حملات این گروه ها هستم ... بار دیگر تکرار می کنم من جداً از خداوند متعال طول عمر برای شما می خواهم و فوق العاده نگرانم که اگر خدای ناخواسته پای حضرت عالی که تنها شخصیتی هستید که همه این گروه ها از او حساب می برند از میان برود اوضاع فوق العاده ناراحت کننده خواهد بود .»

به موازات افزایش دیکتاتوری رژیم پهلوی و وابسته تر شدنش به آمریکای سلطه گر، آگاهی های ملت ایران با رهبری امام خمینی ارتقاء یافت و موج انقلاب اسلامی آغاز گردید و توطئه شاه و صدام، حضرت امام را وادار به هجرتی سرنوشت ساز نمود و همان چهار ماه سرنوشت ساز اقامت ایشان در پاریس به مثابه شب قدر مبارزات ملت ایران، به پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم دیکتاتوری و تأسیس نظام مردمی – اسلامی جمهوری اسلامی منجر شد. در مدت اقامت رهبر مبارزات در پاریس استاد مطهری جزء اولین شخصیت هایی بود که به دیدار و زیارت امام شتافت و او خود می گوید :

«من که قریب به  دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده ام باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه شد.» (پیرامون انقلاب اسلامی، صفحه 21)

در همین دوران استاد شهید با بیان رسا و تبیین های گویای خود به مثابه سخنگو و ترجمان فکر و اندیشه امام خمینی عمل می کرد و در تلاش شبانه روزی در کنار دوستان و همرزمان دیگر خود مانند شهیدان بهشتی و با هنر و مرحومان هاشمی رفسنجانی و مولوی اردبیلی در کنار چند تن از رجال مذهبی – سیاسی غیر روحانی هسته اولیه شورای انقلاب را طبق نظر و مأموریت امام خمینی شکل دادند و تظاهرات های عظیم میلیون ها تن از ملت را هدایت و مدیریت کردند و به خصوص او اندیشه پیشنهادی امام خمینی درباره نظام جایگزین نظام سلطنتی؛ یعنی «جمهوری اسلامی» را تشریح می کرد، به اینکه این نظام سیاسی جایگزین به معنای مدیریت و گزینش مدیران نظام جدید با رأی و نظر و انتخاب واقعی و نه نمایشی ملت ایران خواهد بود و در چنان نظامی احکام و موازین اسلام به مثابه « مواد» این «صورت» خواهد بود تا از ترکیب این دو به تباهی ها و عقب ماندگی ها و وابستگی ها خاتمه داده شود چرا که تحلیل عمیق خودشان از تحولات دوران معاصر ایران چنین بوده است :

« ملت ایران در طول تاریخ خود، به استثنای فترتهای  کوچک و محدود، در زیر چکمه استبداد به سر برده و از این رو با اینکه به اعتراف اهل بصیرت یکی از باهوش ترین و با استعداد ترین ملل جهان است  نتوانسته است در عرصه بین المللی استعداد های خود را بروز دهد .

در هفتاد و اندی سال پیش که از استبداد به ستوه آمده بود به رهبری روحانیونی آگاه و مجاهد و پایمردی مجاهدینی مسلمان کوشش کرد رژیم آزادی و دموکراسی را در ایران برقرار سازد، ولی این دولت مستعجل نپایید و کودتای 1299که با کودتای 1332 تأکید شد بساط آزادی و دموکراسی را برچید و حکومت فردی و استبدادی را بار دیگر برقرار کرد.» ( نامه ها و ناگفته ها، صفحه 199 )

به اعتقاد استاد متفکر، « اگر آزادی و دموکراسی محفوظ می ماند ملت ایران امروز در ردیف مترقی ترین کشور های جهان بود، در صورتی که پس از سه ربع قرن هنوز از نظر فقر و بی سوادی و فرهنگ و تمدن در ردیف عقب مانده ترین کشور های جهان است .

اختناق سیاسی و اجتماعی و محرومیت از آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود یکی از موجبات خشم و نفرت این مرد است.» (همان)

البته هدفی که آن استوانه و رکن فکری انقلاب اسلامی برای مبارزات در نظر داشت و جامعه ای را که انتظاری می کشید چنین بوده است :

« برچیده شدن حکومت استبدادی و برقراری نظام دموکراسی بر طبق موازین اسلامی و رسیدن به آزادی که شرط اصلی رشد و تکامل انسانی و اجتماعی است، اعم از آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اجتماعات همراه با امنیت وواقعی قضایی و اجتماعی و بدون دخالت و مزاحمت های رنگارنگ دستگاه های انتظامی .» (همان،صفحه 202).

در نگاه استاد شهید بُعد اسلامی جمهوری « با الهام از روحانیون طراز اول آشنا به مقتضیات زمان» قابل اجرا می باشد. دو وصف « طراز اول » و «آشنابه مقتضیات زمان» بسیار جای تأمل و تفکر دارد و باید دید آیا در این زمینه طبق این معیار ها عمل شده و یا عمل می شود و برترین عالمان دینی و آگاه ترین آنها به زمان و اقتضائات و نیاز های زمان و زمانه نقش دارند و یا تنزل سطح، تنها به مؤید ها میدان داده می شود ؟!

استاد شهید  از حیث اقتصادی جامعه ساخته شده در جمهوری اسلامی را چنین جامعه ای می داند : « اجرای برنامه اقتصادی نوین بر اساس مبارزه صادقانه با فواصل طبقاتی و بالا ترین سطح تولیدات کشاورزی و صنعتی کردن کشور با برنامه صحیح و جلوگیری از اسراف وتبذیر بودجه عمومی به عناوین مختلف.»(همان،صفحه203 )

باید پس از گذشت چهار دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی صادقانه ومنصفانه به کارنامه اقتصادی آن با چنین هدفی که ترسیم شده بود نمره داد که چه وضعیتی داریم و معاش ملت چه جایگاهی دارد؟!

استاد شهید در پایان این مکتوب خود که در سال 1357 نوشته بود تصریح می کند که :« بار دیگر تأکید می کنم که اجرای همه این خواسته ها فرع بر این است که اولین خواسته اجرا شود [ یعنی برچیده شدن حکومت استبدادی و بر قراری نظام دموکراسی بر طبق موازین اسلامی و رسیدن به آزادی که شرط اصلی تکامل انسانی و اجتماعی است]  بدون آن هیچ چیز دیگر عملی نیست و اگر عملی شود مانند همیشه جز صورت سازی و اغفال نخواهد بود.» (همان)

این مطهری بود که داغ شهادت او امام خمینی را داغدار و گریان کرد و آن مربی بزرگ و مقتدای او آن گونه از او سخن گفته که برای هیچ یک از بزرگان بزرگوار دیگر نگفته است :

« ضایعه أسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی‌مقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم ؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج روی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .» (صحیفه امام، ج،ص؟ )

حضرت امام مطهری عزیز خود را چنین وصف می کند :

« مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود.»

و او از شخصیت هایی می داند که  با فداکاری « در زندگی و پس از آن با جلوه خود نور افشا نمی کرده و می کنند.» و « با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمت ها  نور می افشانند.» چنین بود که امام او را «فرزند عزیز» و « پاره تن» خود می نامد و در اولین سالگرد شهادت او پیام می دهد، کاری که برای دیگر شهیدان و الاقدر تکرار نشد و نوشت :

« مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود .... من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.»(صحیفه امام ،ج،ص )؟

امام خمینی این متفکر بزرگ را « اسلام شناس عظیم الشأن » می نامد و همینجا است که باید از حوزه های علمیه و حکومت  جمهوری اسلامی می پرسید که با تفکر و اندیشه والا و روشنگر این « اسلام شناس عظیم الشأن » در حوزه ها و ارکان حکومت چگونه برخوردی شده و می شود ؟!

آیا در این چهار دهه حوزه های علمیه سعی کردند محصولات آنها اسلام شناسانی از سنخ و جنس مطهری باشند یا وضعیت به گونه ای دیگر رقم خورده وپیش می رود ؟!

آیا در ارکان حکومت و بخش های مختلف تقنینی و اجرائی و قضائی و در دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهش نظام جمهوری اسلامی دغدغه ها و اهدافی که آن مغز متفکر ترسیم کرده بود پیگیری می شود و یا اینکه افکار دیگری از سر غفلت و یا با اهدافی خاص جایگزین شده است؟!

آنچه در این مختصر آمده ترسیمی شتاب زده از شخصیتی بزرگ و اسلام شناسی عظیم الشأن بوده که اسلام را در مکتب اهل بیت با دو ویژگی و فصل مقوّم  « عقلانیت » و « عدالت » شناخته بود و به همان صورت معرفی می کرد و تفکر شیعی در اندیشه استاد شهید مطهری حول دو عنصر « عقل » و «عدل» می چرخید و اینجاست که باید وضعیت و کارنامه نظام جمهوری اسلامی را با این دو معیار سنجید و آسیب شناسی کرد و انحرافات و اشتباهات را اصلاح کرد و تمام سعی و تلاش معطوف به این باشد که این ثمره مجاهدات و وعده های امام خمینی و بزرگانی چون استاد شهید مطهری واقعاً مایه افتخار و الگو قرار گرفتن باشد و مبادا که عبرت آیندگان گردیم.

دیگر خبرها

  • مطهری امام
  • نشست «اقلیم، طبیعت، بیان هنری» برگزار شد/ نگاه فلسفی به زیبایی
  • نمایش آثار جدیدی از ارادت هنرمندان در موزه رضوی
  • امام رضا، محل وفاق تمام مسلمانان جهان است
  • امام رضا (ع) محل وفاق تمام مسلمانان جهان است
  • آثار سعدی را با نثری روان به نوجوانان ارائه می کنیم
  • تشریح نشست کمیسیون اصل نود توسط خضریان
  • پشت پرده اسلام آوردن سرمربی پرتغالی سپاهان | پای ازدواج با بازیگر ایرانی در میان است | رازی که پیراهن خانم بازیگر فاش کرد (عکس)
  • یاس و ناامیدی موجب از هم پاشیدگی بنیان خانواده می شود
  • بصیرت رهبری و سپاه پاسداران در پاسخ ایران به اسرائیل باعث درخشش جهان اسلام شد